از امام چه بخواهیم؟
?? مسأله ى انتظار ما از حجت مسألهى توسل را توضيح مى دهد.
? اين درست كه ما آنها را شفيع و همراه طلب خود ساخته ايم و حتى نمك طعام و رنج فرزندان مان را با آنها در ميان مى گذاريم
? و اين درست است كه ما جز از اينها نمى خواهيم
? ولى درست ترين اين است كه از اينها جز خودشان را نخواهيم
و از آنهابراى رسيدن به بتها و عروسك هاى حقير و ناچيزمان استفاده نكنيم
? و اينها را براى رسيدن به اين آرزوهاى كوچك زير پا نگذاريم
?? تا آنجا كه با اشك و سوز بگوييم مهدى جان! آقا جان! اگر جواب مرا ندهى بر مى گردم …
?? راستى به كجا بر مى گرديم؟
به سوى چه كسى و در چه دنياى بزرگ و كوچكى.
?ما همه ى اين راهها را تجربه كرده ايم و از همه ى بن بستها زخم خورده ايم تا به اينها روى آورديم.
? حال چگونه با برآورده نشدن خواسته هاى كوچك مان و مستجاب نشدن دعاهاى ريزو درشتمان از اينها بر مى گرديم و با آنها قهر مى كنيم.
? اگر ما به خاطر اين خواسته ها از اولياء خود بريديم و حتى در دلمان بر آنها خرده گرفتيم،
معلوم مى شود كه ما اين خواسته ها را از آنها ضرورى تر و مهمتر مى دانيم
و در هنگام تعارض، آنها را زير پا مى گذاريم، و بر آنها مى شوريم
?در حالى كه آنها آمده اند تا به من بياموزند كه چگونه با رنجها برخورد كنم و چگونه از نعمتها به غرور و تكاثر نرسم و چگونه در هر موقعيت، موضعگيرى مناسب داشته باشم
و از بدى ها خوب استفاده كنم و به كوثر دست بيابم.
? چون داشتن امكانات و نعمتها مهم نيست، كه بهره بردارى مناسب و برخورد مهم است.
? زاويه ى ديد و زاويه ى برخورد به من ظرفيت و ظرافت و كوثر و استمرار را مى بخشد.
? من مى خواهم كه آنها براى من بت بسازند و يا بت هايم را تعمير كنند، در حالى كه آنها آمده اند تا مرا از بت پرستى برهانند و بت هايم را با دست خودم بشكنند.
?من از آنها نعمت مى خواهم و آنها براى من غنا و خير و استغناء را در نظر گرفته اند.
? استاد علی صفایی حائری
? کتاب وارثان عاشورا، صفحه ۴۱