خبرگزاری فارس :گفتوگویی با راضیه شجاعی همسر #شهید_کمیل_قربانی #قسمت_ششم چطور چنین آدم حساس و لطیفی تصمیم گرفت به سوریه برود؟
روزی که ایشان به سوریه رفت من خیلی بیتاب شدم. به مادرم گفتم سوای از خستگی راه من باید برای روح لطیفش برنامهای بریزم تا روحش ترمیم شود. با اینکه بسیار احساسی بود ولی در برابر منکرات خیلی محکم بود. اگر جایی پیش میآمد که به لحاظ شرعی کاری نباید انجام میشد، به شدت مقابله میکرد. یک بار قرار بود من عروسی بروم و خودش میخواست به مأموریت برود. به من گفت من که نیستم شما که میخواهی به این عروسی بروی داخلش کار حرام انجام میشود؟ گفتم بزن و برقص دارد گفت پس نرو. گفتم اگر نروم ممکن است قطع رابطه شود و ایشان گفت من نمیخواهم شما بروی. گفت اگر رابطهای را به بهای گناه میخواهی حفظ کنی آن رابطه نباشد بهتر است.
نخستین بار بود که اعزام میشدند؟ بله، در کل همه چیزمان با شهدا بود. فردای عقدمان سر مزار شهید کاظمی رفتیم. قبل از جشن عقدمان نگران بودیم حرامی داخل جشن عقد نشود. نذر کردیم سه روز روزه بگیریم و برای تمام شهدایی که میشناختیم نامه نوشتیم که در مراسممان گناه نباشد و خدا را شکر هیچ گناهی هم نشد. از همان روز اول همه چی با شهدا شروع شد.