عمو علی
🌱میگفت:
نمیتونم بگم رفیقم باهات ولی میتونم بگم عموی شهید دارم که خیلی حواسش بهم هست. یه عمویی که خیلی بامرام بود قبل اینکه به دنیا بیام، خودش رو برای من فدا کرد.میتونست بمونه و جوونی کنه ولی ازین جا و از مدت طبیعی عمرش گذشت تا من بیام و جای عمو رو پر کنم.
یه روزی با عمو علی حرف میزدم؛
بهش گفتم عمو میشه زنده بودنت رو بهم بفهمونی و نشون بدی؟
عمو دلم میخواد یه عکس خوب ازت داشته باشم و قابش کنم جلوی چشمام باشه، همیشه.
مدتی از این دردودل گذشت تا اینکه 28آذر رسید. نمیدونم چه اتفاقی افتاد ولی نتیجهاش این شد که دردودل با عمو علی جلوی چشمام بود.عکسی که دوسش داشتم، داشت بهم نگاه میکرد و باهام حرف میزد و میگفت: “سالروز شهادتم حرفی که زدی رو بهت نشون دادم.من زندهام عمو!نمردم که، غصه نخور.خودم مثل کوه پشتتم و کمکت میکنم.”
عمو علی! دلم نیومد ازت نگم و بلند بیان نکنم که خیلی دوست دارم و خداروشکر که دارمت✨❤️ میشه بیشتر از قبل حواست بهم باشه؟
✍ مهدییار (سوخته دل)