از معمولیترین فرد هم معمولیتر نماز میخواند
قسمت اول
#شهادت 29دی1392
از معمولیترین فرد هم معمولیتر نماز میخواند
این حدیث نبوی است که رأس تقوا این است که کسی شما را به تقوا نشناسد. محمودرضا اینطور بود. در مورد او نمیتوانستیم بگوییم نماز شبش ترک نمیشود یا در نمازش احوالات عجیبی دارد. او از معمولیترین فرد هم معمولیتر نماز میخواند ولی نمازش نماز بود. هیچ ریایی نداشت که هیچ، چیز دیگری هم که معامله با خدایش را خدشهدار کند در سلوک معنویش نداشت، سلوک معنوی خالصانهای داشت و معاملهای با خدا کرده بود که تا لحظه آخر هم آن را کتمان کرد تا منجر به شهادتش شد.
همیشه او را در پر کاری و مجاهدت خستگی ناپذیرش با بعضی از احوالاتی که از سردار #شهید مهدی باکری نقل شده مقایسه میکنم. جناب آقای طیب شاهینی روایت کردهاند که مهدی باکری در عملیات بدر از شدت خستگی و در اثر بیخوابی، موقع حرف زدن به خواب میرفت و فرمودهاند که این حالات ایشان یادآور یک سخنرانی از ایشان در دزفول بود که نیروها را جمع کرد و برای آنها صحبت کرد. ظاهرا زمزمهای بین رزمندگان بود که مثلا خدا هم گفته است که «لایکلف الله نفسا الا وسعها» و کار در جبهه هم باید در حد وسع باشد. گویا کسانی بودهاند که برای در رفتن از زیر کار به این آیه متوسل میشدهاند. شهید باکری آنجا وسع یک رزمنده را گفته که چه است. گفته یک رزمنده در میدان جنگ باید آنقدر بیخوابی بکشد تا از فشار بیخوابی بیفتد، بیدارش کنند، بلند شود بجنگد و دوباره فشار بیخوابی امانش را ببرد و همینطور ادامه بدهد. این وسع تکلیف یک رزمندهای است که در خط حضور دارد. رزمندهای هم که در دفتر، کار دفتری میکند باید آنقدر با خودکار و کاغذ کار کند و بنویسد که چشمانش کور شود. آقای شاهینی میگویند من در عملیات بدر به عینه دیدم که مهدی باکری چیزهایی که گفته بود را در میدان جنگ خودش دارد عمل میکند. محمودرضا در کار اینطور بود. غالب اوقاتی که من در تهران دیده بودمش فشار بیخوابی در صورتش معلوم بود.
خبرگزاری تسنیم(مصاحبه با برادر شهید)
قسمت دوم
http://payepiyadeh76.kowsarblog.ir/?p=322128&more=1&c=1&tb=1&pb=1