بشنو از اشک چون سخن میگوید
#بسم_رب_الحسین …
?صفوان جمّال گفت :
《مولایم حضرت صادق علیهالسلام به من فرمود:” در روز اربعین هنگامى که روز بلند شد، بگو: اَلسَّلامُ علَى الْحُسینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ …"》
سلام بر حسین؛ آن مظلوم شهید
سلام بر آن بزرگواری که دربند ناگواریها بود سلام بر کشته اشک روان…
? اشک!
? میخواهم از اشک بگویم… اما نه !
✅ بگذار خودش برایمان بگوید…
آری ،خود اشک به زبان میآید و برایمان میگوید؛
حسین بن علی “علیه السلام"کشته کدام اشک است؟
خوب گوش کن،صدایش را خواهی شنید:
《 “عَبَره” من آن اشکی هستم که مولایم مقصودشانست. گمان مبر که من قطرهای عادیام و یا صِرف احساس،انسانیت،وجدان دردی،گرفتاریها و حاجات شخصی و…جاری میشوم!
مرا “عَبَره” نامیدند تا بگویم؛
مولایم حسین، کشته اشکیست که تو را از دنیا و هرآنچه در آنست، عبور میدهد و به خود میرساند برای رسیدن به این حالت باید از لذت ها بگذری تا به حقیقت مولایمان برسی…
من جاری نمیشوم مگر اینکه در هر بار جاری شدن، فریاد میزنم: “از راهی که مولایم در آن کشته شد ساده نگذرید“
مولایم حسین،جان و خون خود را در راه احیای حق فدا کرد تا تو را از جهل و سرگردانیِ ناشی از گمراهی، نجات دهد… ( وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ )
من آن حالتیام که به وسیله آن میتوانی با شناخت چیزی که مشهودست به آن غیر مشهود برسی…
آری،حسین (ع)کشته آن اشکیست که در میان روضهاش با معرفت ریختهای معرفت و شناخت نسبت به هدف و قیام او ؛ معرفتی که تو را میکشاند و میبرد سمت عمل ؛ عملی که تو را به او و راهش میرساند.. میخواهم برای سندیت این سخنان تو را به واقعه ای رجوع دهم،خوب گوش کن:
“خطبه جانسوز حضرت زینب “سلام الله علیها” خطاب به مردم کوفه را به یاد آور؛ در پایان خطبه_در حالی که اشک میریختند_روی مبارک خویش را از میان مردم برگرداند، مولایم علی بن الحسین (علیه السلام) رو به عمه جانشان کردند و فرمودند:
“یَا عَمَّةِ اسْکُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَأَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُکَاءَ وَالْحَنِینَ لَا یَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَکَتَتْ
عمه جان آرام باش، سرگذشت گذشتگان براى آنان که ماندهاند مایه عبرت است. خداى را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیدهاى. گریه و زارى ، آنان را که رفتهاند به ما باز نمى گرداند.”
اگر من یعنی “عَبَره” جاری شدم: “از سوز دل حضرت زینب (سلام الله علیها) برای مولای خویش ، هدف و قیام او بود
داغی که هرگز خاموش نخواهد شد و آن منتقم خون حسین “علیه السلام” روزی میآید تا با قیامی حسینی جهان را جانی دوباره بخشد .“
مولایم فرمود :”سرگذشت گذشتگان مایه عبرت برای ماندگان است” پس من با جاری شدن خویش میگویم: “از گذشته عبرت بگیرید و کاری که مردم کوفه در حق مولایشان کردند شما در حق امام زمانتان نکنید."
مولایم عمه جانشان را به آرامش دعوت کردند تا بگویند :
《گریه و زاری نزد دشمنان تو را کوچک میکند و آنان عبرت نخواهند گرفت
اگر این مصیبتها برای سنگ گفته میشد شکافته شده، چشمه اشک از آن جاری میگشت. دلهایی که در اثر گناهان _روی هم انباشته_ از سنگ هم سختتر گشته اند تکانی نخواهند خورد.》
آری، من جاری اگر شوم بر جان و روحِ مرده حیات میبخشم؛ اگر دل او آماده پذیرش حقیقت باشد اشک با عبرت که مولایم فرمود من آنم …》
پروردگارا! ما را اشکی بده که خالصانه پای روضه های مولایمان بریزیم پای درخت تنومند این قیام اشک بریزیم تا این اشک های با معرفت آن درخت را بارورتر و تنومند تر و استوارتر از همیشه کنند…
پروردگارا!ما را به درک این مقام اشک نائل گردان!
مرا اشک عزایت آبرو داد یا قتیل العبرات… _____________
? مفاتیح الجنان، #زیارت_اربعین