خبرگزاری فارس :گفتوگویی با راضیه شجاعی همسر #شهید_کمیل_قربانی #قسمت_دوازدهم (قسمت پایانی) الان دلتنگش میشوید؟
دلتنگیها سرجایش است و بیشتر هم میشود. به یکی از خانمهای شهدا میگفتم من ماشین و لباس عروس میبینم دلم میگیرد. وسایل خانه را که میبینم به من سخت میگذرد چون تازه تب و تاب وسیله خریدن را گذرانده بودیم. کابینت و کاغذ دیواری برای خانه آیندهمان دیده بودیم و الان هرچه میبینم یادآور آن خاطرات است. هیچی از تلخی دلتنگی کم نمیکند ولی واقعاً بزرگی به ما داد. آدم باید با ارزشترین چیزهایش را در راه خدا بدهد تا چیزی به دست بیاورد. هر چند من کوچکترین کار را هم انجام ندادهام. یک بار به خودشان گفتم وجودتان مثل جواهر میماند. پیش خودم میگفتم فقط من این جواهر را کشف کردهام اما نگو که این جواهر خریدارش خیلی بزرگتر از من بود. چون جواهر وجودش اصل بود خدا کمیل را خرید. بالاخره همه از این دنیا میرویم و وقتی به مقام و راهی که رفته، به جایگاه بالایی که رسیده فکر میکنم، خدا را روزی هزار مرتبه بابت این نعمت شکر میکنم.